وقتی متفقین شهریور ۱۳۲۰ از شمال و جنوب به ایران حمله کردند، ارتش شاهنشاهی، که سالها در آن دمیده و بادش کرده بودند، با نخستین شلیکها از هم پاشید و بادش خوابید. ارکان نظامی کشور از هم پاشید و فقط اینجا و آنجا مردانی ماندند که تعصیب وطنپرستانهشان اجازه نمیداد نیروهای بیگانه اختیار پادگانها و شهرهای ایران را در دست بگیرند. مردان زیادی اسلحه بهدست گرفتند و جنگیدند و خونشان را نثار وطن کردند، ازجمله ۲ برادر بیجاری، که روزگار یارشان بوده و نامشان از آن روزهای سیاه عبور کرده و همچنان شنیده میشوند. برادران بایندر، افسران وطنپرست نیروی دریایی بودند که بعد از سالها مشق نظامی، در روزی که وطن به آنها نیاز داشت اسلحه بهدست گرفتند و علیه نیروهای مهاجم جنگیدند و در همین راه شهید شدند.
دریادار غلامعلی بایندر، فرمانده وقت نیروی دریایی و برادر جوانترش ناوسروان یدالله بایندر، هر دو در تهران متولد شده بودند، اما اصلاتا از طایفهای سرشناس در بیجار کرستان بودند. غلامعلی بایندر، بعد از تحصیلات در فرانسه و ایتالیا، بهعنوان افسر ارشد به نیروی دریایی تازهتاسیس شده ایران پیوست و یکی از معماران و توسعهدهندگان آن بود و در سال ۱۳۱۵به فرماندهی آن منصوب شد. یدالله هم راه برادر بزرگتر را پیش گرفت و وارد نیروی دریایی شد. وقتی در انتهای شب دوم شهریور، متفقین بیطرفی ایران را نادیده گرفتند و چند ساعت بعد روسها از شمال و انگلیسیها از جنوب از طریق هوا و دریا به ایران حمله کردند، برادر جوانتر که فرمانده ناوگان شمال بود، هسته اصلی مقاومت را در بندر انزلی علیه ارتش سرخ تشکیل داد و برادر بزرگتر هم فرماندهی مقاومت در جنوب را بهعهده گرفت.
غلامعلی پیش از این هم مقابل انگلیسیها در خلیجفارس ایستاده بود و بارها نیروهای نظامی بریتانیایی را مجبور به ترک مواضع خود کرد. او حتی زمینهساز خروج نیروهای نظامی انگلیسی از جزیره قشم بود و شخصا پرچم نیروهای این کشور را در بندر باسعیدو پایین کشید. این اقدام البته با سرزنش او در ارتش مواجه شد. در نهایت هم قشم به سرزمین اصلی ایران ملحق شد.
وی افسری لایق و کاردان بود و در طول سالها خدمت، چندین مدال و نشان افتخار از ارتش ایران و ایتالیا دریافت کرده بود. او همچنین در سالهای ۱۳۱۷و ۱۳۱۹ درباره خلیجفارس ۲ کتاب منتشر کرد. در روز حمله متفقین، بایندر با وجود اینکه فرمانده نیروی دریایی بود، شخصا در ناوبرش در کنار دیگر همرزمانش علیه متجاوزان ایستادگی و جانش را فدای وطن کرد. یک روز بعد، یدالله، برادر جوان که همچون غلامعلی، افسری لایق بود، به او پیوست. او هم مثل برادرش با وجود سمت فرماندهی، در خط مقدم مقاومت علیه نیروهای ارتش سرخ در بندر انزلی ایستاد و جانش را فدای وطن کرد.
حضور یک فرمانده درخط اول دفاع از وطن، نشانهای از سلحشوری، تعصب و وطنپرستی است و دریادار بایندر، قطعا یکی از وطنپرستترین افسرانی است که تاریخ معاصر ایران بهخود دیده است. شاید اگر ارتش شاهنشانی از هم نپاشیده بود، این افسران سرنوشت دیگری پیدا میکردند و به تعبیر فرمانده کل قوا آیتالله خامنهای، مظلومانه به شهادت نمیرسیدند.
مقبره دریادار بایندر، در پایگاه نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران در خرمشهر قرار دارد و برادر جوانش هم برای همیشه در بندرانزلی آرمیده است.
بایندرها احتمالا سرشناسترین افسران نیروی دریایی ایران باشند، اما این نیرو، در دوران جنگ تحمیلی هم افسران لایق و وطنپرستی داشت که در راه دفاع از آب و خاک ایران، به شهادت رسیدند. حماسه و فداکاری تعدادی از آنها هفتم آذر سال۱۳۵۹ عملا نیروی دریایی عراق را محو کرد و امروز به افتخار این رشادت روز نیروی دریایی نامگذاری شده است.